[چون کِرمی بزرگ
طوفانی درونم وول میخورد
از ذهنم میگذرد،
از گلو وسینهام پایین میرود
و با گُه، در دستشویی خالی میشود]
زیبایی برای تو،
زشتی برای من
آرامش برای تو،
طوفان برای من
باران برای تو،
سنگ برای من
من برای تو،
تو برای من
[اصوات،
آری، اصوات!
بر سرتاپایم استفراغ میشوند ~
به تنگ آمدهاند از اینهمه در گلو شکستن]
0 نظر:
ارسال یک نظر
لطفاً برای درج نظر خصوصی یا ارسال ایمیل یا تماس آنلاین، به صفحه تماس بروید
با تشکر