۲۳ خرداد ۱۳۸۹

وه‌رن با...

وه‌رن‌ با نه‌ختێك بگرین
زۆر نه!
نه‌ختێك
چه‌ن دڵۆپه‌ فرمێسكێك ته‌نیا،
له‌ سه‌ر گۆڕی ئاواتێك،
ئه‌وكات هه‌ستین و، بێ ئاوڕدانه‌وه‌
دوور بینه‌وه...‌
بیایید تا...
بیایید تا كمی گریه كنیم
زیاد نه!
کمی
چند قطره اشکی تنها،
بر سر گور آرزویی،
آنگاه برخیزیم، و بی نگاهی به پشت سر
دور شویم...

3 نظر:

آینا گفت...

به نظرم این دور شدن به میزان علاقه و دلبستگی ارتباط دارد ... گاهی نمی توان.

یاسمن گفت...

واقعا به پشت سر نگاه نکردن قدرت زیادی می خواد که از هر کسی مخصوصا خود من ساخته نیست ...
در ضمن می خوام بدونم اینجا به چه زبونی می نویسید .

فریق گفت...

به یاسمن:
من تا الان فارسی نوشتم. از این به بعد می‌خوام به زبان کُردی هم بنویسم.

ارسال یک نظر

لطفاً برای درج نظر خصوصی یا ارسال ایمیل یا تماس آنلاین، به صفحه تماس بروید
با تشکر