۱۱ تیر ۱۳۸۷

ماه چهارم

اولین مهتاب تابستان

گربه‌ای سیاه

لمیده روی تخت‌،

ـ نوازش ماه

چشم‌به‌راه

از پنجره

می‌پایم کوچه‌ را،

شاید امشب...

شاید...

ـ چشمانی، روز به روز غمگین‌تر و پیرتر می‌شوند.

Ghost dog

من عاشق نگاه‌های عمیق، اما بی‌معنی هستم،

عمیق به اندازه رازهای آفرینش و بی‌معنی همچون خودِ آفرینش.

نگاهی که می‌گوید: با این‌که هیچی نمی‌فهمیم اما همه چی کاملاً روشنه!

مثل نگاه خیره‌ی روح نیکان، در پی نوادگانِ خود، همچون شبح سگی سیاه

مثل زُل زدنِ شبح سگی سیاه، به قهرمانِ سیاهِ فیلم " Ghost dog، طریقت سامورایی"

" یکی از معدود فیلم‌هایی که از دیدنش لذت بردم"

راز ایران‌سِـــــــ...

اگر شماره‌ی ایران‌سِل داری، باید هر لحظه منتظر مزاحمت‌های مرگ‌بار این شرکت باشی؛ با پیامک‌های کذایی

و دلیلش چیست؟

تنها یک دلیل می تواند داشته باشد:‌ چون این شرکت بر اساس فقر طبقات پایین جامعه، ثروت‌های میلیاردی به جیب می زند؛

بنابراین مهم نیست برای فردی مزاحمت ایجاد کند که روزگار، او را به خرید سیم‌کارت ایران‌سِل وادار کرده است!!

رهگذران اندوه

... و چه آرام

شناور می‌شوند

در رؤِِیاهای شبانه‌ام،

ـ رهگذران اندوه

.

تا اوج ِ

بیهودگیــــ....

این تاریکیـ...

این تاریکی، خلأ نیست

نه!،

تنها،

اندیشه‌ی

ستاره‌ای خاموش است

در (نه)بودنِ خویش

خوشبختیـ...

خوشبختی بزرگی‌ست

که دلی،

گاهی،

برایت،

تنگ بشود

در جستجوی فضایی برای تنفسـ...

عجیبه!

اغلب فکر می کنم فضا خفقان‌آور، و جهان کوچک‌تر از حدی‌ست که بتوان در آن نفس کشید

.

نمی دانم!

شاید دلیلش، وجودِ تشعشعات مسموم فلز طلا در فضاست!!

شايد هم این احساس، بر اثر کمبود اکسیژن ـ در نتیجه‌ی سیگار کشیدن زیاد ـ در ذهن من به‌وجود آمده‌ باشد!

دلتنگی

آواز پرنده‌ای

از میان نیزار ـ

غریبانه

زنِ همسایه

شبِ مهتابی ـ

بدرقه‌ای با لبخند‌،

زن‌ِ همسایه‌

ما ایرانی‌ها!

اصولاً،

ما ایرانی‌ها، به‌طور آزار دهنده‌ای، خجالتی هستیم

و

ریاکارانه، با ادب!

در کل،

سوژه‌های جالبی برای فرویدیست‌ها!!

فریادــ...

من!

[بودن]م را

گم کرده‌ام

و

تو!

هنوز، [عروسک]ت را

می‌جویی

،

آه!

آبدارچیـ...

... خـانم منشی وقتی ولو می‌شد رو میز و پـ سـ تـ و ناش رو پهن می‌کرد وسط، روسریش رو می‌زد عقب و با نـاز دست چپش رو می‌انداخت لای موهاش و نگام می کرد...

من چکار باید می کردم آقای قاضی؟

شبنمیـ...

سحرگاه ـ

بر اندیشه‌ام،

شبنمی

فرسایش

...هنوز هم،

[زندگی‌ رنج است]

ـ آرام می‌فرسایم

زندگی با روح!

خسته، از کوهی بالا می‌روم، تکیه‌گاهِ دهکده‌ای که خودم ساخته‌ام؛ بالا و بالاتر... تا جایی که از ابرها هم می‌گذرم... و سپس با سر، پایین می‌آیم؛ با سرعتی که نفس کشیدن را برایم دشوار می‌سازد. زیاد طول نمی‌کشد که سرم به تخته سنگی می‌خورد و متلاشی می‌شود... نفس راحتی می‌کشم و از جا بلند می‌شوم. این‌بار، آرام و شاد از کوه پایین می‌آیم تا با روحم، زندگی کنم...

........

پ.ن:

* شروع می‌کنم به نوشتن اولین رمانم؛ نطفه‌ی بهترین رمان فارسی بسته می‌شود.

امید

درون عکس،

امید پروانه‌ای

به رهایی ...

اعتراض

می‌خواهم در آخرین لحظات عمرم

فیلم . و . ر . ن . و] نگاه کنم

هايكوی سفارشی!

هایکوی سفارشی شبیه گل پلاستیکی است؛

بی‌بو و بی‌خاصیت! که حتی مگسی را هم به سوی خود جلب نمی‌کند

کلماتی پیشنهادی که با شکل گیری در یک قالب برای فروش عرضه می‌شود.

بیگانگی روح از جسم در محدوده‌ی ۱۷ هجا، بدون وجود و زمان

و مهم‌تر از همه

بدون درک لحظات واقعی توسط سراینده

....

* البته برای آموزش بد نیست و برای من ـ که هنوز در مرحله‌ی پیش دبستانی هستم!

...و این‌که به ما یاد داده شده، در رویاهای خود زندگی کنیم تا در واقعیت!

زير سایه‌ی درختان بلوط شراب می‌نوشم

من

باورهایم را

در هزارتوی فاجعه‌ای

گم کرده‌ام

ای خاطره‌های تلخ

امیدم را به من بازگردانید

ژن‌های فاسد

راه‌رو دادگاه

مرد!می‌گوید: "‌ همه‌ی زن‌ها احمق هستن"

زن!می‌گوید: " عجیبه که مردا گوشاشون دراز نیست"

... و زیاد طول نمی‌کشد که قاضی(ف)،حکم جدایی را صادر می‌کند، اما برای جلوگیری از پراکندگی و انتقال ژن‌های مشترکِ فاسدِ آن‌ها، به بدن‌های فاسدِ نسل‌های فاسدِ آینده‌ی فاسد، کمی دیر شده‌‌ بود!

اثر شگفت‌انگیز

  • کشف اثری که باعث شگفتی و حیرت دانشمندان شده‌ است

اخیراً، محققان حوزه‌ی تکامل در جریان پژوهش‌هایشان به نوشته‌ی شگفت‌انگیزی از چارلز داروین دست یافته‌اند که تا کنون هیچ‌کس از وجود آن مطلع نبوده‌است. این جزوه‌ی علمی- روز نوشت- که اعتبار آن به تایید دانشمندان نیز رسیده‌است، از میان کتاب‌ها و مدارک فراموش‌شده‌ای به دست آمده، که نوادگان داروین آن‌ها را تاکنون به طور سنتی در خانواده‌ی خود حفظ کرده‌اند.

این اثر که شگفتی دانشمندان حوزه‌ی زیست شناسی و تکامل را به شدت برانیگیخته‌است، می‌توانست نشان دهد که داروین در جریان پژوهش‌های علمی خود به نوعی بیماری مناطق حاره مبتلا می‌شود که یکی از علائم آن، تصورات مالیخولیایی و اسکیزوفرنیک بیمار است. همچنین می‌توانست ثابت کند که این دانشمند پیشتاز، قبل از بیماری، به این نتیجه رسیده ‌بود که بر خلاف تصورات ما، این انسان بوده است که در اثر جهش ژنتیک به میمون تبدیل ....اما...

متاسفانه این اثر معتبر علمی، که به تایید دانشمندان نیز رسیده‌ و باعث حیرت آنان شده است، به علت این‌که زمانی خیس شده و جوهر آن بر سطح کاغذ پخش گردیده است، به طور کامل ناخوانا می‌باشد و حتی بخشی از آن( بیشتر از ۱۰۰٪) نیز توسط موجودی به نام موش، جویده شده‌است.

فاخته‌ای می‌خواند...

کوکو کوکو...

[فاخته‌ای می‌خواند

بر این

خراب‌آباد]

گذر از آتش

[در این

کوچه‌ی بن‌بست]

خدا هم،

{خاکستر}ی شد

درنگ کن ابراهیمـ...

ای یکتاپرست، کافی‌ست!

بُگذار دَشنه‌ات را

و اندکی

بیاسای؛

نیازی نیست... نه!

بگذار

برای یک بار نیز،

[به جای خون

گل هدیه دهیم]

[؟]

نه

من ابلیس نیستم

پس

این

واژه‌های

کثیف

[چرا]

خود را در من استفراغ می‌کنند؟

* شاید فقط کمی خسته‌ام

روانشناسی!

روان انسان پیچیده‌تر از آن است که صادق باشد

اما نه به اندازه‌ای، که دروغ را باور نکند

شاید به دلیل رمانتیک بودنش!

دریاچه در غبار

مرغابی وحشی

شبحی لغزان بر آب

ـ دریاچه‌، غبارآلود

گنجشك و گيلاس

گنجشک می‌پَرَد ـ

و جوانه می‌زند،

هوای سَفَر

تابستان داغ ـ

اولین بوسه،

با طعم گیلاس

اولين بار در: مسابقه هایکو

تمام زندگی به مثابه: [سان]‌سور

{مرد در شـهوتش می‌سوخت، خواست با زن هم آغوش شود و ... } نه! ممکن نیست!!

باید [سان]سور ‌شود:

نیاز شهــ‌وانی

می‌سوزاند؛

مرد را

پرنده‌ای می آفرینم؛

زن

آسمان می‌شود؛

هم‌آغوشی را

پرواز تعبیر می کنم؛

و لذتِ تن را

اوج گرفتن

و می شود:

تابستانِ داغ ـ

[پرنده‌ای

به شوق اوج

به پرواز در می‌آید

در بی‌کرانِ

آسمان]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بله! ما ـ ناخودآگاه ـ فرویدی هستیم!!

خانواده‌ی معکوس!

حتم دارم که اگر فا+حشه‌خانه‌ها همچنان وجود داشتند، کمتر از ۱٪ مردان ازدواج می‌کردند،

زیرا دیگر شهوت را با عشق اشتباه نمی‌گرفتند

همچنین

حتم دارم که اگر استقلال و اشتغال، [و البته اندکی آزادی] برای زنان وجود داشت، ۱۰۰٪ زنان مجرد می‌ماندند

بنابراین برای ترویج امر مقدس ازدواج: استقلال، اشتغال و آزادی، برای زنان کاهش یابد؛

و شکر خدا که در مسیر ازدواج مردان مانعی وجود ندارد!!!!

0 نظر:

ارسال یک نظر

لطفاً برای درج نظر خصوصی یا ارسال ایمیل یا تماس آنلاین، به صفحه تماس بروید
با تشکر