۱۶ خرداد ۱۳۸۹

مکالمه آخر

ـ سلام، خوابیدی؟
: سلام، نه! بیدارم.
ـ گفته بودی بهت بگم؛ من چند روز پیش عقد کردم.
: خوبه!.. امیدوارم خوش‌بخت بشی. برای اون شب معذرت می‌خوام، چیزی نمی‌دونستم اس ام اس دادم، آخه قرار بود بهم بگی.
ـ صیغه محرمیت رو خونده بودیم. نامزدم خیلی تعجب کرد اون وقت شب برام اس ام اس اومد. هول کردم پیشش. به صلاحه شماره‌مو پاک کنی.
: من پاکش کردم. نمی‌خوام مشکلی برات درست بشه. الان خوبی؟ شادی؟
ـ آره پسر بدی نیست. خوبم. تو چطوری؟
: منم بد نیستم. می‌گذره.
ـ من برای دو اس ام اس دیگه شارژ دارم. خیلی خسته‌م بهتره بخوابم.
: باشه. گاهی از حال خودت با خبرم کن. امیدوارم خوش بخت بشی. می‌تونم یه سوال خصوصی بپرسم؟
ـ دیگه با اس ام اس نمی‌تونم. شاید ایمیل بهت زدم. باشه بپرس.
: تا حالا باهاش خوابیدی؟
ـ تا حدودی
: باشه. خوش‌بخت بشی... شب بخیر.

6 نظر:

ناشناس گفت...

محو جواب "تا حدودی" دخترک ام!

RS232 گفت...

از این که وبلاگ شما را از طریق نظرتان در مورد نوشته آینا پیدا کردم خوشحالم. هم نام زیبایی دارید و هم وبلاگ شما بسیار پر معنی و خواندنی است.
برایتان آرزوی موفقیت دارم

RS232 گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
زهرا فخرایی گفت...

=))
"تا حدودی" رو خیلی خوب اومدی!

مکث گفت...

این سوال خصوصی رو واسه چی آخه باید بپرسیم؟! مگه خیلی مهمه؟

فریق گفت...

آره مهم بود

ارسال یک نظر

لطفاً برای درج نظر خصوصی یا ارسال ایمیل یا تماس آنلاین، به صفحه تماس بروید
با تشکر