۳۰ آبان ۱۳۸۹

شبی برای اهلی شدن

برایم از شازده کوچولو می‌خواند:
«... شازده کوچولو گفت: نه، پی دوست می‌گردم. اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: یک چیزی است که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است.
- ایجاد علاقه کردن؟
روباه گفت: - معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ی دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو واسه من میان همه‌ی عالم موجود یگانه‌ای می‌شوی من واسه تو...»
نگاهش می‌کنم، لبخند می‌زند. سپس کتاب را کنار می‌گذارد. می‌آید و از پشت، بازوهایش را دور شانه‌ام حلقه می‌کند و گونه‌اش را به گونه‌ام می‌مالد. می‌گوید: « حالا اهلی من می‌شوی؟»
لطافت گونه‌اش را حس می‌کنم و گرمای سینه‌اش بر شانه هایم. دستم را روی دست‌هایش می‌گذارم و آرام نوازشش می‌کنم. به گل سرخی فکر می‌کنم روی ستاره‌ای کوچک، که هر صبح شازده کوچولو با آب پاش کوچولویش به آن آب می‌دهد تا مثل همیشه بدرخشد. با انگشت‌هایش بازی می‌کنم و سپس روی لبهایم می‌گذارم...

15 نظر:

فاطمه گفت...

دخترک لبه پنجره نشسته...گرگ و میش هواست...داره صبح میشه...موهای لخت مشکیشو با یه روبان سفید بسته و خودشو در پتو پیچیده... به آسمون زل زده...هوا بوی تازگی میده هیچ کس بیدار نیست فقط دخترک... فقط صدای گنجشک باغچه بیرونی...فقط رقص باد لای موهای دختر...دخترک چشماشو میبنده...رها شده در پیرامون...و دیگه هیچ...

پری گفت...

سلام رفیق
جالب بود

ايرن گفت...

اهلي شدن؟!مي دوني فريق با اين كه صد بار اين جملات معروف شازده كوچولو رو خونده بودم هيچ وقت عميق بهش فكر نكرده بودم!الان نمي دونم دقيقن نظرم چيه فقط مي دونم كه اهلي شدن بستگي به طرف داره!بعضي ها ساخته شدن برا اهلي شدن برا اهلي موندن.بعضي ها هم همش دوست دارن رم كنن دلشون نمي خواد دستاشون تو دست يكي ديگه آروم بگيره...فقط واي به حال روزي كه اوني كه اهل اهلي شدن نباشه تن بده به اهلي شدن...دستاشو بذاره تو دست يكي ديگه و تصميم به موندن بگيره...

فریق گفت...

برای فاطمه:
خیلی قشنگ نوشتی فاطمه. خیلی خوبه که با نوشته‌های من چنین تصویرهای قشنگی به ذهنت میاد.
..................................................
برای پری:
ممنون رفیق!
..................................................
برای ایرن:
خیلی چیزا قابل پیش بینی نیست ایرن. هر چیزی با تصمیم منطقی به‌دست نمیاد. گاهی آدم اهلی می‌شه، گاهی رم می‌کنه، و گاهی ممکنه از هر دوشون هم پشیمون بشه و گاهی هم لذت ببره.
هیچ کس نمی‌دونه واقعا رم کردن خوبه یا اهلی شدن. هیچ کس نمی‌دونه موندن بهتره یا رفتن. در واقع هیچ‌کس نمی‌دونه زندگی چیه.
به نظرم کسی که همیشه رم می‌کنه، همیشه هم ناآرامه، کسی که همیشه می‌ره هیچ وقت از خودش نمی‌پرسه چرا میره و شاید موندن بهتر باشه؟ و ... اینها همه نسبی هستن و به اندازه تعداد آدم‌ها جواب هست برای این مساله

خانم بزرك گفت...

اولین خاطره من از مسافر کوچولو همون فیلم کارتونی اوایل 70 هست همون پسر کوچولوی آبی پوش ... داستانک جالبی بود

فریق تاج‌گردون گفت...

بله خانم بزرگ!
من هم با همون کارتون با شازده کوچولو آشنا شدم و چقدر هم دوستش داشتم

ناشناس گفت...

داستان قشنگی بود

Hel. گفت...

آدم مسئول کسی می شه که اهلیش کرده ها!

aab گفت...

!

فریق گفت...

به هلن:
از کجا می‌دونی؟
....................
به اب:
حالا این یعنی چی؟!

مداد گلی گفت...

بابا.... دلم خواست شاهزاده ای....

مکث گفت...

اهلی کردن رو دوست دارم به شرطی که آدم وحشی باشه.... ضمنن یه بار یه دوستی نوشت: هرکسی لیاقت اهلی شدن رو نداره....

Hel. گفت...

"...تو مسئول همیشگی آن می شوی که اهلیش کرده ای. تو مسئول گلت هستی..."
شازده کوچولو/صفحه92

فریق گفت...

به مداد گلی:
دلت چیز بدی هم نخواسته‌ها :)
..........................
برای مکث:
همه چی نسبیه. و به نظرم گاهی این اهلی و وحشی شدن نوسان داره!
...................
برای هلن:
بله درسته. پس چرا تو عالم انسانی اینجوری نیست

انفرادی گفت...

در دید گان آینه ها گویی

حرکات و رنگ ها و تصاویر

وارونه منعکس می گشت

و بر فراز سر دلقکان پست

و چهره ی وقیح فواحش

یک هاله ی مقدس نورانی

مانند چتر مشتعلی می سوخت...


فروغ فرخزاد



سلام انفرادی 0098
برای بار دوم با نجات دهنده ای در گور خفته به روز شد
حضورت چراغ است
نویسا بیشی

ارسال یک نظر

لطفاً برای درج نظر خصوصی یا ارسال ایمیل یا تماس آنلاین، به صفحه تماس بروید
با تشکر